بروشور ارث
عاشقانه درانتظار وصال
سال 61 هجری بودو هنوز مدت زیادی از رحلت پیامبر نگذشته بود و بسیاری از اصحاب و یاران پیامبر زنده بودند و خود شاهد عطوفت و مهربانی رسول اکرم (ص) با امام حسین علیه السلام بودند و به یاد دارند که آن حضرت او و برادرش امام حسن علیه السلام را سرور جوانان اهل بهشت نامیدند.البته اهل کوفه پدر او علی علیه السلام را هم خوب به خاطر داشتند. اندکی بیش از 20 سال از شهادت آن حضرت گذشته بودکه این بار میزبان پسرش حسین بودند. چه میزبانان بدی که هزاران نامه دعوت برای ایشان فرستادند و در جوار کعبه در حرم امن الهی با او بیعت کردند و یا با نوشته هایشان عهدی بستند که به سستی تار عنکبوت بود و فرستاده ی او مسلم بن عقیل را تنها گذاشتند در حالی که حداقل بیش از 12 هزار نفر از اهالی کوفه با او بیعت کرده بودند.
حسین علیه السلام تمام راههائی را که می توانست برای حفظ میراث عظیم اسلام به کار گرفت؛ از تبیین و انذار، از تحرک تبلیغاتی، از بیدار کردن و حساس کردن وجدانهای عناصر خاص که خواص آن زمان بودند و هنگامی که می بیند راهی نیست جز آنکه ایثار کند و از جان خود و اهلش بگذرد از آن دریغ نمی کند.
صبح روز عاشورا امام حسین علیه السلام آخرین تلاش های خود برای هدایت و بازگردان فریب خوردگان سپاه دشمن را انجام می دهد و آنها را موعظه می کند ولیکن قلب آنان آنقدر سیاه است که کلام امام در آنها اثری نمی کند.
یاران و فرزندان امام یک به یک وارد معرکه جنگ می شوند و یکی پس از دیگری با مجاهدت و پیکار با دشمن به شهادت می رسند. اولین شهید از بنی هاشم را حضرت علی اکبر علیه السلام ذکر کرده اند؛ او که شبیه ترین خلق خدا بود به پیامبرش.یاران و فرزندان امام که همگی شهید شدند و بر زمین افتادند امام تنها شد و ناله و شیون از اردوگاه اهل بیت برخواسته بود. در این هنگام امام سجاد علیه السلام که در واقعه کربلا بیمار بودند برای کمک به امام پیش آمدند در حالی که از شدت بیماری توان حمل شمشیر را نداشتند. حضرت امر به بازگرداندن ایشان کردند و رو به شهدای کربلا کردند و اصحاب خود را خطاب قرار دادند.
ای حبیب بن مظاهر، ای زهیر بن قین و ای مسلم بن عوسجه! ای دلیران و ای جنگاوران روزگار، چرا شما را ندا میدهم ولی کلامم را نمیشنوید و شما را فرا میخوانم ولی اجابتم نمیکنید؟ شما خفته و من امید دارم که سر از خواب شیرین بردارید که اینان زنان آل رسولاند که بعد از شما یاوری ندارند. از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این عصیان و طغیان از آل رسول الله(ص) دفاع کنید.
نبرد عاشورا عاقبت پس از دلاوری امام حسین علیه السلام با شهادت ایشان به پایان رسید و خیمه های اهل بیت مورد حمله قرار گرفتند. اسبان بر پیکر مطهر امام تاختند و سر مبارکشان را جدا کردند و به سوی ابن زیاد فرستادند.
اهل بیت به اسارت در آمدند و همراه سرهای شهداء کربلا به سمت شام به حرکت در آمدند. حرارتی از شهادت امام حسین علیه السلام در قلوب مومنین برپا شده است که هرگز سرد نمی شود و پس از قریب به 14 قرن دیده ها به یاد او گریان می شوند.
یا ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام، براستى چه مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین.
خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد وآل محمد
یک سپیده دم تا شهادت
تنها یک روز تا هنگامه ی آزمون الهی؛ عاشورا باقی مانده بود. بسیاری از آنانی که شکی در دل داشته و حب و دوستی دنیا را در دل می پروراندند از قافله امام حسین علیه السلام جدا شده بودند و امام را تنها گذاشتند و راه تجارت دنیا را به تجارت آخرت فروختند که چه بد معامله ای کردند. به خدا که ایمان داشته باشی و وعده ی او را حق بدانی میروی و در میان آتش وارد می شوی بدون آنکه هراسی به دل راه دهی. آری آتش برای ابراهیم که اهل یقین است بدل به گلستان می شود. موسی را مادرش به آب می اندازد و او را به خدا می سپارد زیرا می داند وعده ی خداوند تخلف ناپذیر است و اوست که حافظ فرزندش است در سختی ها و در میان قصر فرعونی که در برابر پروردگار طغیان کرده است.
آری اطمینان و یقین هنگامی در دلت سکنی می گزیند که ایمان داشته باشی و بدانی که وعده الهی صادق است و تخلف ناپذیر.
پروردگارا، ما را از آنچه به زبان رسولان خود وعده دادی نصیب فرما و ما را در روز قیامت محروم مگردان، که تو هرگز در وعده تخلّف نمیورزی.
(سوره آل عمران، آیه194)
حسین علیه السلام هنگامی که عزوم خروج از مکه به سوی کربلا کرد می دانست که وعده الهی نصرت است و پیروزی و لو آنکه در ظاهر کشته شوی و مغلوب.
و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راههای (معرفت و لطف) خویش هدایت میکنیم، و همیشه خدا یار نکوکاران است.
(سوره عنکبوت، آیه 69)
اعمال نهم محرم
زیارت حضرت عباس (ع)
زیارت وارث
زیارت عاشورا
مرثیه ام البنین مادر حضرت عباس (ع)
اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام نیز به امام خود و وعده الهی بر پیروزی و نصرت ایمان داشتند. ایمانی راسخ که هرگز دچار تزلزل نشد. آن هنگام که امام حسین علیه السلام در تاسوعا بیعت را از ایشان برداشت و اذن داد که خارج شود از سپاه نور هر کس در دلش غش و نشانی از تردید است جوابهایشان به امام بس شنیدنی بود.
حضرت عباس اول نفری بود که برخواست به امام خود اعلام وفاداری کرد و سپس حبیب بن مظاهر که در کربلا 90 ساله بود برخواست و بر بیعت و عهد و پیمانی که با امام بسته بود صحه گذاشت. پاسخ اصحاب ایشان به امام حسین علیه السلام نشان دهنده اوج ایمان و یقین شهداء کربلا به وعده الهی و عشق آنها به امام بود.
سعید بن عبدالله حنفی گفت والله اگر بدانم کشته می شوم سپس زنده گردیده [زنده] زنده سوزانده می شوم و سپس تکه تکه می گردم و این عمل هفتاد بار با من انجام می شود، از شما جدا نمی شوم تا در کنار شما با مرگم خدا را ملاقات کنم.
زهیر بن قین چنین گفت والله دوست داشتم کشته می شدم، سپس دوباره زنده شده، بعد کشته می شدم تا جایی که هزار بار این چنین کشته می شدم، تا خداوند بدین وسیله، کشته شدن را از شما و جوانان اهل بیت شما دور می گردانید.
آن گاه جمعی از یاران حضرت گفتند: به خدا قسم از شما جدا نمی شویم، جان هایمان به فدایت با گلوها و پیشانی ها و دست هایمان شما را حفظ می کنیم، اگر کشته شویم [به عهدمان] وفا کرده ایم.
آنگاه امام حسین علیه السلام که وفای به عهد و ایمان یاران و همراهان خود را دیدند ایشان را اینگونه مورد خطاب قرار دادند.
من اصحابی باوفاتر و بهتر از یاران خودم و نه اهل بیتی نیکوتر و نزدیکتر از اهلبیت خودم نمیشناسم؛ خدا به شما از سوی من جزای خیر دهد.
آری یاران حسین علیه السلام به عهدی که با مولایشان بسته بودند وفادار بودند و عشق شهادت در دل می پرواندند.
سلام بر شما و وفایتان که با ایمان و یقین به وعده الهی عاشقانه در کنار امام حسین باقی ماندید و او را تنها نگذاشته و یاریگرش بودید آنگاه که طلب یاری کرد.
عاشورا
عاشورا آزمونی الهی بود که غربالگر سره از ناسره شد. آزمونی که اطاعت از امام زمانه را نشان داد و درجه تسلیم در برابر خواست و اراده خداوند را به بوته آزمایش گذاشت. مردودین این آزمون اشقیاء بودند و آنانکه پذیرفته شدند به خیر و سعادت ابدی رسیدند.
بررسی وجوه شخصیتی هر یک از دو سپاه صالحین و اشقیاء کربلا واقعیت های بسیاری را برملا می کند و چراغ راهی است برای پیروان حقیقت و آیین پاکی که موجب سعادت دنیا و آخرت می شود.
ادب و حیاء به عنوان یکی از ارزش ها و سجایای اخلاقی همواره مورد تاکید بزرگان دین بوده است و در بیان حضرت علی علیه السلام ارزنده ترین ارثی که پدران برای فرزندان می گذارند ادب است.وجود چنین گوهر تابناکی موجب تغییر سرنوشت بسیاری شده است و آنها را از مسیر باطل به طریق حقیقت بازگردانده است.
حر بن یزید ریاحی از فرماندهان دلاوری بود که همه او را به شجاعت و جنگاوری می شناختند تا آنجا که هرگاه می خواستند از تهور و شجاعت کسی سخن بگویند حر را مثال می زدند.او که راه را بر امام سد کرده بود در حالی که فرمانده سپاه دشمن و در برابر امام بود نماز را به ایشان اقتدا می کرد و حب اهل بیت را در دل داشت.
هنگامی که او راه را بر امام بست و مانع حرکت ایشان شد امام حسین علیه السلام او را خطاب قرار داد و فرمودند مادرت به عزایت بنشیند، به دلیل حب و علاقه ای که به پیامبر و حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام داشت سکوت کرد و ادب پیشه کرد و همین ادب مسیر رستگاری را برای او گشود.
آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
این خطابه امام لرزه ای بر وجود حر انداخت و راه توبه و بازگشت به سوی امام را برای او گشود همانگونه که حر در وصف حالش می گوید : به خدا سوگند خود را بر سر دو راهی بهشت و دوزخ می بینم و جز بهشت را انتخاب نمی کنم.
سبحان الله که ادب این گوهر ذی قیمت و حیاء سبب شد حر به یکباره از مسیر دوزخ بازگردد و راه سعادت و رستگاری را پیشه کند.
لا ایمان (دین) له لمن لا حیاء له
ایمان (دین) ندارد آنکه حیا ندارد
به نزد امام حسین علیه السلام توبه کنان بازگشت و امام نیز به او بشارت داد که خداوند توبه اش را پذیرفته است.
بار الها به سوى تو بازگشتم، توبهام را بپذیر که من دلهاى دوستان تو و فرزندان دختر پیغمبر تو را لرزاندم
ادب و حیاء حر سبب شد به مسیر آزادگی باز گردد و همانگونه که اول نفری بود که راه را بر امام سد کرد از امام اذن خواست که اول کسی باشد که جانش را در راه او فدا می کند.
پس از آنکه سپاه خصم را موعظه کرد در برابر امام خویش جنگ نمایانی کرد و به شهادت رسید. هنگامی که پیکر او را نزد امام حسین علیه السلام آوردند، حضرت در حالی که با دست خود گرد و غبار صورت حر را پاک میکرد، فرموند: همچنان که مادرت تو را حرّ نامید، واقعاً تو در دنیا و آخرت آزاد هستی.
ادب، حیاء و شجاعت سه ویژگی اخلاقی حر بود که عاقبت به خیری او شد و توبه اش در درگاه باری تعالی پذیرفته شد.
خداوندا به سوی تو توبه می کنم از تمام گناهانی که کردم و ظلم هایی که در حق خود روا داشتم که تو مهربان و توبه پذیری.
گفت سر بالا کن ای مهمان ما
ما پی امداد تو بر خواستیم
خاک پای مادرم دستت گرفت
قطره بودی وصل بر دریا شدی
تو دگر تو نیستی تو ما شدی
نیستی در بین ما دیگر غریب
گر چه صد جرم عظیم آورده ای
غم مخور رو بر کریم آورده ای